مریم ولیزاده جوانان گروه
طالع بینی شخصی - متولدین مردادماه
متولدین مرداد، نماد: اسد
ویژگیها و خصوصیات کلی متولدین مرداد ماه
دست و دلباز، سخاوتمند، بلند نظر، مهربان، رئوف و دلسوز
خلاق، مشتاق و پر شور و شوق
روشنفکر، فهمیده، حراف، گرم، سرحال و گشادهرو
صدیق، باوفا، قابل اعتماد، با وجدان، اصیل و با محبت
جنبه منفی شخصیت متولدین «مرداد ماه»:
متکبر، خودبین، خودپسند و ضعیف نواز
مستبد، ریاست طلب و فضول
متعصب، کم تحمل، خودکامه و ناشکیبا
متولدین مرداد ماه سلطه جوترین، مقتدرترین، خلاقترین و به طور خود
انگیختهبرون گراترین و سرزندهترین شخصیت را در منطقه البروج دارا هستند.
آنها در میانانسانها بلند همتترین، گشاده دستترین، با نفوذترین محسوب
میشوند، درستمثل شیر که سلطان جنگل است. آنها جاه طلب، شجاع، متهور،
سلطهجو، با ارادهقوی، مثبت، مستقل و با اعتماد به نفس هستند، در حقیقت در
قاموس آنها لغتی به نامشک و تردید وجود ندارد و بسیار خویشتن دار هستند. آنها
ذاتا رهبر آفریده شدهاند وبرای رسیدن به بهترینها از هیچ کوششی فرو گذار
نمیکنند. هنگامی که در موقعیتیقرار میگیرند که باید دستور دهند و حکم
برانند، بیاندازه خوشحال و مثمرثمرمیشوند و نسبت به زیر دستانشان مؤدب، با
ملاحظه و صادق هستند. آنها افرادیبیپیرایه و ساده هستند و دقیقا میدانند چه
میخواهند و تمام انرژی، خلاقیت واراده خود را به کار میگیرند تا به آن
برسند. البته اطمینان دارند که به هر چهمیخواهند میرسند. آنها به طرف
مقابل خود میفهمانند که با یک شیر طرفند.متولدین مرداد ماه در هر زمینهای
ابتدا خوب فکر میکنند و جوانب آن را میسنجند،سپس با دل و جرأت به اجرای
نقشههایشان میپردازند و گاهی کمال گرایی آنهاپیروانشان را مرعوب میکند.
سنگدلی، بیرحمی، خشونت و توانایی آنها برایپیشروی گاهی اطرافیانشان را
میترسانند. اگر با شکست مواجه شوند، به راحتی آنرا میپذیرند و در ناملایمات
و سختیها خود را نمیبازند. البته آنها از تواناییها وقدرتشان در راههای مثبت
و پر فایده بهره میگیرند و شدیدا کمال جو و خیر هستند.آنها از استعدادی بالا
برخوردارند و به شدت فلسفی و مذهبی هستند. متولدین مردادماه را به عنوان
شیرهای صنایع و در صف مقدم و پیشگام تکنولوژی محسوبمیکنند.
البته در میان متولدین مرداد ماه، افرادی مشاهده شده که شدیدا متکبر،
خودپسند،خودرأی، عجول، شتابزده و اهل پز دادن هستند. آنها هنگامی که با
رقیبی مواجهمیشوند، از هر گونه کلک، دروغ و حیلهگری استفاده میکنند تا او
را از میدان به درنمایند و در حقیقت او را بدنام کنند. آنها میتوانند خودمحور،
خودخواه، حریص،طماع، چاپلوس، چاخان، فخر فروش، خودنما، گندهگو، لاف زن،
متکبر، سلطه جو،خودپسند و افادهای باشند و تحمل ندارند که تحقیر شوند و
کارهای پست را کسرشأن خود میدانند و گهگاهی به زیر دستان خود با دیده تحقیر
مینگرند. آنها برایاجرای طرحهای بلند پروازانه، پر زرق و برق، خودنمایانه
و عظیم تمام جزییات رادر نظر میگیرند. آنها به هیچ وجه حاضر نیستند قرض
دهند یا قرض بگیرند، مگر آنکه شرایط آن را ایجاب نماید. آنها عشق شدیدی به
رفاه، تجمل، تفنن و قدرت دارندو در روابط احساسی و عاطفی افراطی عمل
میکنند، تا حدی که گاهی اوقات هیچکس حاضر نیست آنها را به عنوان دوست یا
خویشاوند تلقی کند. آنها گاهی اوقاتآن چنان شتابزده و غیرقابل کنترل
میشوند که حقیقتا مهارشان غیرقابل ممکنمیشود. ولی خوشبختانه آنقدر مغرورند
که معمولا قبل از سقوط و تباهی به خودمیآیند. آنها افرادی منضبط، مرتب و
دقیق هستند و معمولا عیوب، عادات بد و نقطهضعف هایشان اندک به شمار
میآیند. در حقیقت آنها توسط یک خرد و دانش درونیهدایت میشوند و به حالت
تعادل در میآیند.
در زمینه کاری، آنها در هر شغلی که احتمال ارتقاء و پیشرفت وجود داشته
باشد،موفقند. آنها سیاستمدارانی قدرتمند از آب در میآیند و مایلند که از
موقعیتی قویبرخوردار باشند. در زمینه تجارت میتوانند در صدر قرار گیرند و
مدیران، ناظران وسازمان دهندههای فوق العادهای محسوب میشوند و اغلب
مقدمات کار را برایپروژههای جدید مطرح میکنند. اگر هم در مقام صنعتگر یا
کارگر فنی در جامعهمشغول به کار باشند، همیشه خواهان رئیس شدن هستند، چون
کارهای یدی رادوست ندارند و ترجیح میدهند که آن را به عهده دیگران
بگذارند، زیرا ذاتا بلندپرواز و جاه طلب زاده شدهاند. در زمینه هنر، آنها
میتوانند ستارههای صحنه یا پردهنمایش شوند. در زمینه موسیقی میتوانند به
عنوان رهبر ارکستر، موسیقی دانان بزرگو نقاشانی مطرح شوند. در کل تمام
کارها و القاب پر زرق و برق و بزرگ برایشانجالب است. زنهای متولد مرداد
ماه به طرز خارق العادهای در خدمات بهزیستی،رفاهی و اجتماعی خوب انجام
وظیفه میکنند.
متولدین مرداد ماه در روابط و مناسباتشان با دیگران باز، بیپرده، صادق،
بیغل وغش، بیریا، شریف، اصیل، ساده دل، خوش بین، برون گرا، اجتماعی،
خونگرم،خوش خیال، خودجوش، مهربان، رئوف، دلسوز، رک، بیرو دربایستی و
صریحهستند و هرگز در محبت کردن کم نمیآورند. ولی اگر از بابت اشخاصی که
به آنهااعتماد دارند، مأیوس شوند، حقیقتا سرخورده و پریشان میشوند. آنها
نمیتوانند بهراحتی روی اطرافیانشان قضاوت کنند و اعتقاد و ایمانی بیش از حد
و افراطی بهپیروانشان دارند. آنها به سرعت علاقهمند میشوند ولی متأسفانه
وفاداری برایشانکاری دشوار است. ممکن است با این حال اگر عشق و علاقه به
همسر در آنها به طولبینجامد، صادق، بلندنظر و بخشنده میشوند. به جرأت
میتوان گفت آنها خواستارخدمتگزاری و کمک هستند ولی در ارایه آن ناتوانند.
بیماریها و مشکلات احتمالی متولدین «مرداد ماه»:
صورت فلکی اسد بر کمر، ساعدها، مچ دست، ستون فقرات و قلب حکومت میکند.در
نتیجه متولدین مرداد ماه در معرض ابتلاء به بیماریها و ناخوشیهای متعدد و
بیشماری هستند، مثل: کمردرد، ناراحتی و عفونت ریه، دردهای مربوط به ستون
فقراتو تیره پشت، مشکلات قلبی و خونی، درد در پهلوها و دندهها، تشنج،
تبهای شدیدو در قدیم آنها بیشتر به طاعون، یرقان و برخی عفونتهای چشمی و
بیماریهای همهگیر مبتلا میشدند.
علاقمندیها: کارهای مخاطرهآمیز و خطرناک، زندگی پر ریخت و پاش، مراسم
ومهمانیهای باشکوه، بچهها، نمایش و تئاتر.
بیزاریها: انجام کارهای یکنواخت و خالی از هیجان و عادی، افراد خودخواه،
کینهتوز و تنگ نظر، خست و ناخن خشکی، امور رذیلانه و حقیر.
مشکلات احتمالی که ممکن است سر راهشان به وجود بیایند و شیوهصحیح برخورد
با آنها:
مشکل: هنگامی که اوضاع بر وفق مرادتان پیش نمیرود، با دیگران بد
رفتاریمیکنید. این نوع واکنش دلیل اصلی تمام اختلافات و ناسازگاریهای
مربوط بهزندگی مشترک شما محسوب میشود.
راه حل: شما نباید هرگز تصور کنید که به تمام توقعات و خواستههای خود
میرسیدو تمام انرژی و قوای خود را در جهت رسیدن به آنها بکار ببندید، در
عوض بهترستدر حد توانایی خودتان و با رعایت اعتدال در جهت خواستهها و
تمایلاتتان پیشبروید. با پیروی از این قاعده در مییابید که خانهای آرام،
شاد و در صلح و صفاخواهید داشت و اختلافاتتان به حداقل میرسند.
مشکل: گاهی اوقات متأسفانه شما بزرگترین دشمن خودتان میشوید، به
خصوصوقتی که در تلاش برای جلب توجه و تحت تأثیر قرار دادن دیگران هستید،
به اینترتیب آنها نه تنها جذبتان نمیشوند، بلکه از شما روی بر میگردانند.
راه حل: اولین اقدام متوقف ساختن سعی و تلاش زیاد برای جلب توجه است،
بهتراست به مردم فرصت بدهید که شما را بشناسند. ابتدا باید دریابید چه
چیزهایی شمارا تحت تأثیر قرار میدهد، تا بتوانید راحتتر دیگران را تحت تأثیر
قرار دهید.
مشکل: گاهی اوق آن چنان خودخواه، خودبین، لاف زن، خودپرست میشوید ومنم
منم میزنید که اطرافیانتان احساس کوچکی و حقارت میکنند. بنابراین از
شمادوری میگزینند.
راه حل: یک مردادی روشنفکر ذاتا برای خود ارزش زیادی قایل است و خود
راشخص بزرگ و مهمی میپندارد، اگر این حالت از کنترل خارج شود و به
افراطکشیده شود، موجبات نفرت و بیزا را فراهم میآورد. پس بهتر است یاد
بگیرید کهبه افراد بالا دست و مهمتر از خودتان نیز بها دهید تا به شما بها
دهند.
مشکل: از آنجایی که به کرات در معاملات ریسک میکنید و غیر عاقلانه پول
هدرمیدهید، به خانوادهتان ضرر میزنید و رفاه و آسایش آنها را نیز به خطر
میاندازید.
راه حل: لازم است که قبل از هر گونه سرمایهگذای خوب تحقیق کنید و جوانب
کاررا بسنجید و قبل از آن که حتی یک ریال خرج نمایید، با همسرتان مشورت و
تبادلنظر کنید تا او هم به مشکلات احتمالی آن آگاه شود.
سیاره حاکم بر شما «خورشید» است.
خورشید منبع انرژی و حیات روی کره زمین محسوب میشود و حدود 150
میلیونکیلومتر دورتر از ما قرار دارد. خورشید حدود 300000 مرتبه سنگینتر از
زمیناست و اطراف محور خود را در حدود 27 روز طی میکند.
حقایق جالب و شگفت انگیز دیگری راجع به ماه تولد شما (مرداد):
شیرهای نر شکارگران خوبی به شمار نمیآیند، در حقیقت این وظیفه اصلی
شیرهایماده محسوب میشود. نرها طعمه خود را به سمت مخفیگاههای خود
هدایتمیکنند و قبل از مادهها به خوردن سهم خود مشغول میشوند. شکار شبها
یا درمواقع سردتر روز رخ میدهد و ساعات گرم به استراحت در سایه اختصاص
دادهمیشود. یال فقط پشت شیرهای نر رشد میکند که این امر میتواند به 5
سال نیز بهطول بیانجامد.
رنگ انتخابی، خوش یمن و محبوب متولدین مرداد ماه «طلایی» است.
سنگ خوش یمن برای متولدین مرداد ماه یاقوت قرمز سیر است، که به
عنوانسنگی اشرافی و با شکوه شناخته شده است. این سنگ میتواند در مواقع
برخورد،درگیری، نزاع، مناقشه و کشمکش موفقیت را از آن متولدین مرداد ماه
سازد. اینسنگ ملاطفت و ملایمت را افزایش داده و از خشونت ممانعت به عمل
میآورد. اینسنگ بهترین محافظ و سپر بلا برای آنها محسوب میشود و آنها را از
آسیبها وگزندهای احتمالی جسمانی به دور نگه میدارد. در نهایت شخص را به
سعادت وخوشبختی میرساند.
نام چند تن از افراد مشهور و سرشناس که در ماه مرداد متولد شدهاند:
ناپلئون بناپارت (25 مرداد 1769)
جورج برنارد شاو (5 مرداد 1856)
مائو (27 مرداد 1893)
مشخصات يک بزرگ مرد...
-
مردان بزرگ، چون ديگران بر زمين ميافتند اما آنان دستان
پرتوان خود را بر زانو زده ( يا علي ع مي گويند )
و بر ميخيزند مثل پدرم و م
در حالي که مردان کوچک، همواره از دلهرهي زمين خوردن، فرو ميريزند.
- مردان بزرگ، کاميابي و خوشبختي ديگران را
نيز بخشي از موفقيت خود تلقي ميکنند
در حالي که مردان کوچک، حتي کاميابي و
خوشبختي خود را سخت به خاطر ميسپارند.
- مردان بزرگ، قلبي به وسعت دريا دارند که در آن جز
شفافيت، زلالي ، صفا و ماندگاري نيست
در حالي که مردان کوچک، در سينه قلبي چنان کوچک دارند
که گنجشکان را نيز به تعقيب وا ميدارند.
مردان بزرگ، در سرانديشههايي شکوفا و بالنده ميپرورانند
و در مسير تحقيق آنها، سبکبال گام برميدارند
در حالي که مردان کوچک، تنها به شکست و عواقب آن
ميانديشند و شايد هراس از مضحکه شدن دارند.
- مردان بزرگ، از روابط فردي و اجتماعي خود لذت ميبرند
و آموختنيهاي خود را در اين روابط جستوجو ميکنند
در حالي که مردان کوچک همواره در زندان کوچک خود محصورند.
- مردان بزرگ، آنگونه زندگي ميکنند که شرمسار خود نباشند
و آنگونه ميميرند که مرگ را شرمسار خود سازند
در حالي که مردان کوچک، تنها ميميرند و شرمندگي را فرياد ميکنند.
- مردان بزرگ، بزرگي را نه از پس تحقير و سرزنش ديگران
بلکه با بازبيني و اصلاح عمل خود کسب مي کنند
در حالي که مردان کوچک، آموختهاي جز تحقير و
نکوهش هر آنچه پيرامونشان است، ندارند.
- مردان بزرگ، به ديگران پيش از هر قضاوت عجولانهاي
اعتماد ميکنند و آنان را در عرصهي زندگي محک ميزنند
در حالي که مردان کوچک، حتي به خود نيز اعتماد ندارند.
اميد وارم در زندگي هميشه بزرگ مرد باشي
( چه خانم باشد چه اقا ) با روحي بزرگ و قلبي
آکنده از عشق. تکيه گاهت خدا باشد و نگاهت به
دور دست ها ، آنجا که دير يا زود ميعاد گاه همه مان است ،
خيره باشد و بدين صورت نه خوشي هاي دنيا
سر مستت کند و نه غم هايش نا اميدت سازد.
تقديم به پيشگاه انيباء واولياء و مولايمان و
پدر بزرگوارم حاج رحمان
وليزاده جوانان گروه
و م
روزتان سعاتمند ومبارک
تربیت فرزندان والدینی که از یکدیگر جدا شدهاند
یا یکی از آنها فوت کرده است ، کار بسیار
دشواری است و همت مضاعفی نیاز دارد.
این افراد برای شکلدهی به رفتار فرزندشان و کمک به آنها در گرفتن تصمیمات درست ،
خود را تحت فشار میبینند. چنین والدینی مسئولیت بیشتری بر روی دوش خود احساس
میکنند و در تصمیم گیریها دچار مشکل میشوند، با به کار بستن توصیههای زیر
میتوانید رفتار فرزند خود را به درستی کنترل کنید:
با کودکانتان وقت بگذرانید
بهترین کاری که برای فرزندتان میکنید این نیست که شرایط مادی زندگی او را فراهم
کنید. یادتان باشد هر لحظهای از عمرتان اگر با کودکتان بگذرد، به حساب میآِید. در
این شرایط سخت شما میتوانید بهترین لحظات زندگی را با فرزندتان داشته باشیدکه حتی
ممکن است قبلا تجربه نکرده باشید. سعی کنید برای فرزندانتان لحظات شادی و خنده
ایجاد کنید. با آنها شوخی و بازی کنید و نه تنها در غمها بلکه در شادی آنها هم شریک
شوید.
همیشه در دسترس باشید
وقتی کودک به کمک شما احتیاج دارد همیشه در دسترس او باشید. نگویید کار دارم و
نمیتوانم. اجازه دهید کودک بتواند به راحتی با شما احتیاجاتش را در میان بگذارد و
از شما کمک بخواهد نه اینکه مدام فکر کند مزاحم است و شما را خسته میکند.
تدوین مجموعهای از قوانین
تلاش برای نادیده گرفتن محدودیتها بخشی طبیعی از روند رشد کودکان است ولی شما باید
در این زمینه برنامه ریزی داشته باشید. شاد بودن با کودکان و گوش دادن به درددل
آنها نباید باعث شود که شما از قوانین کوتاه بیایید و نظم را زیر پا بگذارید.
یادتان باشد قوانین چیزهایی هستند که همیشه باید به آنها احترام گذاشت و پایبند
بود. اگر فکر میکنید میتوانید از دستورالعملی کوتاه بیایید آن را قانون نکنید.
درباره قوانین با کسی نمیشود شوخی کرد و در مورد نظم و اجرای قانون باید جدی و سخت
گیر باشید.
شما چه انتظاراتی از فرزندتان دارید؟ سه تا پنج قانون کلی وضع کنید که حتی در غیاب
شما نیز باید اجرا شوند. در ضمن اگر به همراه فرزندتان هر از گاهی به مرور این
قوانین بپردازید او نسبت به رفتار خود آگاهی بیشتری پیدا خواهد کرد.
استفاده از ابزار تشویق
تشویق به موقع تاثیر مثبتی بر روی رفتار فرزندتان میگذارد و در ضمن اعتماد به نفس
او را تقویت میکند کودکان در واقع به دنبال جلب رضایت شما هستند و برای گرفتن
تاییدتان تلاش میکنند.
بنابراین به فرزند خود اطمینان دهید که رفتارش را تحت نظر دارید و از هر فرصتی برای
تشویق او استفاده کنید.
به کار بردن لحن مناسب
والدین باید بدانند فریادکشیدن بر سر کودک نتایج منفی به بار میآورد. توصیه میشود
برای مقابله با رفتار ناپسند او لحن جدی به کار ببرید ولی بر سرش فریاد نکشید. هر
زمان که قصد دارید به فرزند خود هشدار دهید حتما از این لحن استفاده کنید.
مدت تنبیه کودکان باید با توجه به سن نها تعیین شود. به عنوان مثال برای یک کودک
سه ساله، سه دقیقه کافی است، یک صندلی انتخاب کنید و فرزندتان را روی ن بنشانید.
یادتان باشد در این مدت از حرف زدن با او خودداری کنید
تعیین مرزبندیها
گاهی کودکان رفتار ناپسندی به نمایش میگذارند زیرا میخواهند والدینشان مرزبندیها
را به آنها یادآوری کنند. کودکان با مشاهده مرزبندیها به این نتیجه میرسند که به
عقیده شما میتوانند در چارچوب خاصی عمل کنند. به عنوان مثال شما میتوانید بگویید:
«تو میتوانی بیرون از اتاق بازی کنی ولی از حیاط خلوت بیرون نرو.»
با تعیین مرزبندیها کودک این پیام را دریافت میکند که میتواند به درخواستهای ما
جامه عمل بپوشاند.
جلب توجه کودک به مسائل دیگر
گاهی بهترین راه این است که توجه فرزند خود را به سوی مسائل دیگری معطوف کنید. این
کار به ویژه در مورد کودکان کم سن و سال مفید است که علیرغم کنجکاوی مستقیما با
درخواستهای شما مخالفت نمیکنند. به عنوان مثال اگر نمیخواهید فرزند خردسالتان به
صفحه کلید کامپیوتر دست بزند توجه او را به یک مسئله دیگر جلب کنید.
نادیده گرفتن برخی از رفتارها
گاهی تنها کافی است که رفتار ناپسند کودکتان را نادیده بگیرید تا او به اصلاح آن
بپردازد. به عنوان نمونه اگر فرزند شما هنگام خرید به اصطلاح «نق» میزند به وی
بگویید: «تا زمانی که ناله میکنی نمیتوانم حرفهای تو را بشنوم» و تا زمانی که
دست از نالهکردن بر نداشته وی را نادیده بگیرید. مدت زیادی طول نمیکشد که
فرزندتان به این مسئله پی میبرد که برای جلب توجه شما- که هدف اصلی اوست- باید دست از «نق» زدن بردارد.
تنبیهات کوتاه مدت
تنبیهات کوتاهمدت میتواند راه بسیار موثری برای تربیت کودکان باشد. البته مدت
تنبیه کودکان باید با توجه به سن آنها تعیین شود. به عنوان مثال برای یک کودک سه
ساله، سه دقیقه کافی است، یک صندلی انتخاب کنید و فرزندتان را روی آن بنشانید.
یادتان باشد در این مدت از حرف زدن با او خودداری کنید.
محرومیت از امتیازات
محروم کردن کودک از امتیازات یکی دیگر از راههای موثر برای آموختن نظم به اوست.
شما میتوانید برای تنبیه کودکتان برای مدتی اسباب بازی مورد علاقهاش را از او
بگیرید. در مورد کودکان بزرگتر میتوانید آنها را از انجام بازیهای ویدیوئی و یا
پوشیدن لباس خاصی محروم کنید.
مطمئن باشید از اثرات مثبت این کار شگفت زده خواهید شد! هنگام به کار بردن این روش
حتما میان «امتیاز» و «حق» تمایز قائل شوید.
رویارویی با عواقب طبیعی
گاهی بهتر است اجازه دهید فرزندتان عواقب طبیعی اقدامات خود را بپذیرد. به عنوان
مثال اگر فرزندتان به علت برهم زدن نظم کلاس تنبیهشده دخالت نکنید و به دنبال
تخفیف مجازات او نباشید. به جای این کار بگذارید فرزندتان عواقب طبیعی عمل خود را
بپذیرد، گاهی این کار بهترین «درس» را به او میآموزد.
آگاهی از نتایج رفتار
فرزند شما باید از نتایج رفتار خود کاملاآگاه باشد. فرض کنید شما میخواهید
فرزندتان به مسواکزدن توجه بیشتری نشان دهد. یک نمودار در حمام نصب کنید و از
کودکتان بخواهید هر بار که مسواک میزند بر روی آن یک علامت بگذارد. پس از اینکه
تعداد علامات مزبور به 10 رسید میتوانید پاداشی برای او در نظر بگیرید، مثل رفتن
به پارک.
این روش نتایج مثبت زیادی به همراه دارد.
۱۰ افسانه در مورد درونگرایان که باید بدانید!
روزانه با بسیاری از افراد برخورد میکنید که از نظر شما درونگرا هستند و براساس
افسانه هایی که باور کرده اید آنها را با خصوصیاتی مشخص میشناسید. در این پست شما
را بیشتر با افراد درونگرا آشنا میکنیم.
افسانه ۱ – درونگرایان صحبت کردن را دوست ندارند.
این درست نیست. درونگرایان فقط اگر چیزی برای گفتن داشته باشند، حرف میزنند. آنها
پرحرفی و بیهوده حرف زدن متنفرند. صحبت در مورد چیزی که آنها علاقه مند به آن هستند
میتواند باعث شود تا آنها تا چندین روز ساکت نشوند.
افسانه ۲ – درونگرایان خجالتی هستند.
کمرویی هیچ ربطی به درونگرا بودن ندارد. درونگرایان لزوما هیچ هراسی از مردم
ندارند. تنها چیزی که آنها نیاز دارند، یک دلیل برای تعامل است. آنها تنها به خاطر
برقراری ارتباط تعامل نمیکنند. اگر شما میخواهید با فرد درونگرایی صحبت کنید، فقط
شروع به صحبت کنید. نگران برخورد آنها نباشید.
افسانه ۳ – درونگرایان خشن هستند.
افراد درونگرا اغلب دلیلی برای خشونت در رفتارهای اجتماعی خود نمیبینند. آنها
میخواهند با همه راست و صادقانه رفتار کنند. متاسفانه، این در بسیاری از محیط ها
این رفتار قابل قبول نیست، بنابراین درونگرایان میتواند فشار زیادی را نسبت به
بقیه احساس کنند، که می تواند برای آنها طاقت فرسا باشد.
افسانه ۴ – درونگرایان مردم را دوست ندارند.
برخلاف انتظار، افراد درونگرا به شدت برای دوستانشان ارزش قائل اند. اگر شما به
اندازه کافی خوش شانس باشید تا یک درونگرا شما را دوست درنظر بگیرند، شما احتمالا
در زندگی تان با هم متحد و وفادار خواهید بود. هنگامی که شما توجه چنین فردی را به
خود جلب کنید، او همیشه با شما خواهد بود.
افسانه ۵ – درونگرایان دوست ندارند به مکان های عمومی بروند.
بی معنی است. درونگرایان فقط دوست ندارند به مدت طولانی در مکان های عمومی باشند.
آنها میخواهند از سختی فعالیت های عمومی که آنها را درگیر میکنند دور باشند. آنها
در برداشت اطلاعات و تجربیات بسیار سریع هستند، در نتیجه، لازم نیست تا برای مدت
طولانی در آنجا باشد تا آن را دریافت کند. آنها آماده رفتن به خانه، شارژمجدد و
پردازش همه چیز هستند. در واقع، شارژمجدد برای درونگرایان کاملا حیاتی است.
افسانه ۶ – درونگرایان همیشه میخواهند که تنها باشند.
درونگرایان با افکار خود کاملا راحت هستند. آنها بسیار فکر میکنند. آنها
خیالپردازی میکنند. آنها دوست دارند به مشکلات، به کار و حل پازل فکر کنند. اما
آنها همچنین به طور باور نکردنی هیچ یک از یافته های خود را با کسی به اشتراک
نمیگذارند. آنها نیازمند ارتباط معتبر و صمیمی با یک نفر هستند.
افسانه ۷ – درونگرایان عجیب و غریب هستند.
درونگرایان اغلب از نظر فردگرایان چنین هستند. آنها از انبوه مردم پیروی نمیکنند.
آنها ترجیح میدهند برای شیوه های جدید زندگی خود ارزش قائل شوند. آنها برای خود
فکر میکنم و به همین دلیل، آنها اغلب هنجارها را به چالش میکشند. آنها معمولا
براساس آنچه محبوب است و یا موارد مرسوم تصمیم گیری نمیکنند.
افسانه ۸ – درونگرایان افرادی تنها و منزوی هستند.
درونگرایان مردمی اند که در درجه اول به درون خود نگاه میکنند، به افکار و احساسات
نزدیک به افکار و احساسات خود توجه میکنند. پس چنین نیست که آنها از توجه به آنچه
که در اطرافشان رخ میدهد، ناتوان باشند. واقعیت این است که دنیای درونی آنها
برایشان بسیار تحریک کننده و باارزش است.
افسانه ۹ – درونگرایان نمیدانند که چگونه آرامش داشته باشند و چگونه لذت ببرند.
درونگرایان به طور معمول در منزل و یا در طبیعت (ونه در مکان های عمومی شلوغ)
استراحت میکنند. اگر بیش از حد با آنها صحبت شود و یا اینکه در محیطی با سر و صدای
زیاد باشند، آنها تعطیل میشوند. مغز آنها بیش از حد حساس به نوروترانسمیتری به نام
دوپامین است. عصبانیت افراد درونگرا و برونگرا غالبا باهم فرق میکند. تنها کافی
است به آنها نگاه کنید.
افسانه ۱۰ – درونگرایان میتوانند خود را اصلاح کنند و به یک فرد برونگرا تبدیل
شوند.
درونگرایان نمیتواند “خود را اصلاح کنند” و در حقیقت مستحق احترام به خلق و خوی
طبیعی آنها هستیم، زیرا آنها به نژاد بشر کمک میکنند. در واقع، یک مطالعه
(سیلورمن، ۱۹۸۶) نشان داد که درصدی از درونگرایان با ضریب هوشی بسیار بالا هستند.
۱۲قدم تا موفقیت در همه مراحل زندگی
همه چیز به طرز تفکر شما بستگی دارد
ما در مسیر زندگی هر روز با چالشهای زیادی روبهرو میشویم و روش برخورد ما با این
چالشهاست که باعث میشود کسی باشیم که امروز هستیم—اینکه موفق باشیم یا نه. در این
مقاله 12 قدم برای رسیدن به موفقیت در همه ابعاد زندگی را به شما معرفی میکنیم و
در کنار آن سوالاتی از شما میپرسیم که امیدواریم صادقانه به آن پاسخ دهید زیرا با
صداقت است که میتوانید راهتان را به سوی موفقیت واقعی پیدا کنید.
همه ما با ارزشهای متفاوتی بزرگ شدهایم و بخاطر این ارزشها که بر انتخابهایی که
هر روز داریم اثر میگذارد، عادات متفاوتی پیدا کردهایم. تاثیرات دوران کودکی و
نوجوانی ما بخش عظیمی از زندگی امروز ما را تعیین میکند.
سطح درآمد امروز شما مستقیماً با پنج فردی که از همه به شما نزدیکتر هستند و تاثیری
مستقیم بر شما دارند مرتبط است، همینطور میزان اعتمادبهنفس شما.
در زیر 12 نکتهای را بیان میکنیم که باور داریم موفقیت را در همه عرصههای زندگی
شما ایجاد میکند، البته به شرطی که به اندازه کافی صادق و فعال باشید و تغییراتی
که بعد از خواندن این مقاله به آن میرسید را در خود ایجاد کنید. بد نیست که چند
ورق کاغذ و خودکار کنار دست خود داشته باشید تا پاسخهایتان را روی آن بنویسید.
1. چرا میخواهید موفق باشید؟ در این قسمت باید کاملاً دقیق باشید. منظورمان
پاسخهای عمومی و کلی مثل بیرون آمدن از بدهیها، داشتن زمان بیشتر با خانواده، به
دست آوردن پول بیشتر، بالا بردن کیفیت زندگی خود نیست. باید برای این سوال پاسخی
دقیق داشته باشید زیرا همین است که شما را ساعت 5 صبح از رختخواب بلند کرده و باعث
می شود شبها تا دیرقت بیدار بمانید، همین است که به شما هیجان میدهد و باعث
میشود تلاش و تمرکز بیشتری داشته باشید.
2. لیستی 5 نفره از مهمترین افراد زندگیتان تهیه کنید، آنهایی که تاثیری مستقیم بر
طرز فکر شما دارند (بچهها به حساب نمیآیند). آیا این افراد زندگی دارند که دوست
دارید داشته باشید؟ آیا دوست دارید درآمد سالانهای همانند آنها داشته باشید؟ آیا
ارزشهای یکسانی با آنها دارید؟ آنها سهمی در زندگی شما دارند یا از زندگیتان دور
هستند؟
3. اهدافتان برای هفته آینده، 30 روز آینده، 60 روز آینده، 90 روز آینده، یک سال
آینده و 5 سال آینده را یادداشت کنید. اهدافتان باید همه عرصههای زندگیتان را
شامل شود، مثل درآمد، روابط، کار/حرفه/پیشه، سبک زندگی، سرگرمیها، استراحت،
مسافرت، و از این قبیل. نباید چیزی را نادیده بگیرید، این خیلی مهم است، تا جایی که
میتوانید دقیق و جزئینگر باشید. وضعیت و موقعیت کنونیتان را فراموش کنید، اینکه
در چه کاری هستید یا میزان درآمدتان چقدر است. فکر کنید همه پولی که لازم دارید را
در اختیار دارید، حالا زندگی که دوست دارید را طرح کنید. چقدر به چنین زندگی نزدیک
هستید؟ برای امکان پذیر کردن چنین زندگی به چه چیزی نیاز دارید؟
4. هر روز 30-15 دقیقه را برای تجسم اهدافتان کنار بگذارید. یکی از بهترین عادات
بیشتر زنان و مردان موفق جهان تجسمفکری است. باید هر روز زمانی را به خالی کردن
ذهنتان از مشغلههای فکری و متمرکز شدن روی چیزهایی که در زندگی می خواهید اختصاص
دهید. خودتان را طوری تجسم کنید که انگار به آنچه میخواهید رسیدهاید. بخاطر زندگی
که دارید و افرادیکه در آن هستند، خدا را شکر کنید. چه احساسی دارید؟
5. در مقیاس 1 تا 10، خودتان را از نظر سلامت ارزیابی کنید (1 ضعیفترین وضعیت
سلامت و 10 سلامت ایدآل). یکی از راهها برای داشتن سلامت ایدآل، انرژی خوب، ذهن
متمرکز و طولعمر این است که از موادغذایی طبیعی در رژیمغذایی خود استفاده کنید.
غذاهای فراوردهای، پرقند و چرب و استفاده نبردن از همه انواع موادغذایی موجب زوال
سلامتی شما خواهد شد. بدن ما از 70% آب تشکیل شده است. آیا در روز حداقل 8 لیوان آب
مینوشید تا آنچه استفاده کرده و از دست میدهید را جایگزین کنید؟ کدام عاداتتان
باعث تقویت سلامتیتان و کدام عاداتتان موجب تخریب آن میشود؟
6. در مقیاس 1 تا 10، وضعیت تناسباندامتان را ارزیابی کنید (1 ضعیفترین وضعیت
تناسباندام و 10 تناسباندام ایدآل). اینکه چهار مرتبه در هفته به مدت 30 دقیقه یک
نوع ورزش و فعالیت فیزیکی انجام دهید موجب سالم و متناسب نگه داشتن بدن شما خواهد
شد (بعد از اینکه اضافه وزنتان را از بین برده یا کمبود وزنتان را جبران کردید).
ورزش منظم برای گردش خون، انتقال اکسیژن در خون، حفظ بافت عضلانی، سالم ماندن
اندامهای بدن و عملکرد مغزی و طولعمر ضروری است. اضافه وزن یا کمبود وزن دارید؟
اندام ایدآل شما چه فرم و شکلی دارد؟ چقدر به چنین اندامی نزدیک هستید؟ برای اینکه
بدنتان را به آن اندام ایدآل نزدیک کنید چه کاری میتوانید امروز انجام دهید؟
7. لیستی از 10 چیزی که در خودتان دوست دارید تهیه کنید. حالا لیستی از 10 ویژگی از
خودتان که تصور میکنید موجب عقب نگه داشتن شما در زندگی میشود مثل تنبلی، غرور
بیجا، نداشتن حس مسئولیتپذیری، نداشتن تمرکز، مدیریت زمانی ضعیف، تهیه کنید. این
ویژگی چطور به شما برای رسیدن به یک زندگی بهتر کمک میکنند؟ چطور موجب عقب نگه
داشتن شما میشوند؟ برای تبدیل این خصوصیات منفی به مثبت چه میتوانید بکنید؟ برای
تبدیل ویژگیهای منفی خود به مثبت به خودتان قول دهید. دقت کنید که بخاطر داشتن
چنین خصوصیاتی خودتان را سرزنش نکنید اما نقش آنها را در زندگیتان ارزیابی کرده و
برای تغییر آنها تلاش کنید.
8. هر روز از نظر ذهنی روی خودتان کار کنید. بزرگترین دشمن شما، ذهنتان است.
معمولاً به هر چه که فکر کنید، اتفاق میافتد، ازاینرو عاقلانه است که ذهنتان را با
افکار مثبت و اعتمادبهنفس پر کنید. هرچه فراوانی و رزق بیشتری در زندگیتان داشته
باشید، باز هم مقدار بیشتری از آن را به سمت خود جذب میکنید اما اگر ذهنتان مملو
از نداشتهها و کمبودها باشد میتوانید حدس بزنید که چه چیزی انتظارتان را خواهد
کشید. ثابت شده است که قانون جذب یکی از مهمترین کلیدهای دستیابی به ثروت در همه
عرصههای زندگی میباشد. پس در آن استاد شوید! اعتمادبهنفس زمانی میآید که برای
خودتان و دیگران ارزشمند شوید. این ارزش با تبدیل شدن به بهترین حالتی که میتوانید
باشید به دست میآید. دانش ابزاری است که قدرت لازم برای تبدیل شدن به آنچه
میخواهید در زندگی را به شما میدهد. میدانید در ذهنتان چه گفتگویی در جریان است؟
هر روز چه پیامهایی به خودتان میرسانید؟ منفی هستند یا مثبت؟
9. یک دفترچه روزانه داشته باشید. وقتی نتوانید برنامه داشته باشید، برنامهتان
شکست خواهد بود. همه ما 24 ساعت در شبانهروز داریم. تفاوت افراد موفق و غیرموفق
این است که افراد موفق میدانند چطور از زمانشان به بهترین شکل استفاده کنند. سعی
کنید اول روی فعالیتهای درآمدزا تمرکز کنید و بقیه تعهداتتان را حول آن قرار دهید.
شناسایی فعالیتهایی که در آن خوب هستید و خوب نیستید هم میتواند مفید باشد. همه
چیز را در دفترچه روزانهتان یادداشت کنید مثل ساعت خواب، صبحانه، ورزش، زمان مخصوص
خانواده، قرارهای ملاقات، زمان کار، زمان درس، زمان تماشای تلویزیون، و از این
قبیل. با بررسی و دنبال کردن همه کارهایی که انجام میدهید میتوانید بفهمید که
کجاها وقت تلف میکنید. بعد میتوانید دوباره روی برنامهتان کار کنید. آیا
زمانهایی هست که بتوانید کار مفیدتری در آن انجام دهید؟ آیا انجام کاری در ساعت
دیگری از روز میتواند کمک کند؟ آیا زودتر بیدار شدن از خواب یا دیرتر خوابیدن در
شب مفید است؟ بهترین زمان کارایی شما چه زمان است؟
10. به مدت یک هفته هر چیزی که برای آن پول خرج میکنید را بررسی کنید، چه به صورت
نقدی، چکی، اعتباری، سودی ... وقت آن رسیده که بفهمید واقعاً پولتان کجا میرود.
همه صورتحسابها و فیشهایتان را نگه دارید. عادات خرج کردنتان را یادداشت کنید.
بیشتر پولتان را کجا خرج میکنید؟ چقدر در ماه بابت بدهیها یا قسطها پرداخت
میکنید؟ آیا بیشتر از آن مقداری که باید را برای چیزی خرج میکنید یا برای چیز
دیگری به اندازه کافی پول اختصاص نمیدهید؟
11. برای خودتان الگو در نظر بگیرید. نام 5 نفری که برای موفقیتشان همیشه آنها را
تحسین میکنید را یادداشت کنید، حال موفقیتشان در هر زمینهای که باشد. لازم نیست
این افراد یا گروهها را از نزدیک بشناسید یا حتی زنده باشند. با خودتان متعهد شوید
که با این افراد قرار بگذارید (اگر آنها را از نزدیک میشناسید) تا بتوانید درمورد
رازهای موفقیتشان از آنها سوال کنید. برای آنهایی که از نزدیک با آنها آشنایی
ندارید میتوانید در اینترنت یا کتابها تحقیق کنید. میتوانید از این افراد برای
حساب کردن بیشتر روی خودتان استفاده کنید، از اشتباهات آنها درس بگیرید، از آنها
توصیه و پیشنهاد بخواهید و خودتان را با آنهایی که در راهی مشابه شما هستند مطابق
کنید. هیچ وقت دست از یاد گرفتن برندارید. ما در جهانی زندگی می کنیم که مدام در
حال تغییر است. یکی از بزرگترین اشتباهاتی که کسی ممکن است مرتکب شود این است که
فکر کند میتواند به تنهایی موفق شود.
12. هیچوقت، هیچوقت، هیچوقت دست نکشید! پشتکار رمز کار است. ممکن است روزهایی به
هر دلیل دوست داشته باشید که از تلاش دست بکشید. اسیر آن نشوید! اگر با خودتان صادق
باشید و همه مراحلی که در بالا ذکر شد را تمرین کنید، مطمئن باشید که موفق خواهید
شد!
چطور بعد از یک دعوا دوباره آشتی کنیم؟
با وجود اینکه ما یکدیگر را دوست داریم اما باز هم شرایطی پیش میآید که نمیتوانیم جلوی دعوا و نزاع را بگیریم حتی با عزیزانمان ..
با وجود اینکه ما یکدیگر را دوست داریم اما باز هم شرایطی پیش میآید که نمیتوانیم جلوی دعوا و نزاع را بگیریم و با یکدیگر دعوا نکنیم حتی با افرادی که آنها را خیلی دوست داریم و برایمان خیلی عزیز هستند، و ناگزیر به دعوا روی میآوریم. بالاخره روزهایی پیش میآید که نه فقط با همسرمان بلکه با عزیزترین و یا بهترین دوست و یا همکار مان نزاعی میکنیم و همه این مسائل باعث میشود که شاید ما چند روز از این افراد دوری کنیم. دعواها و نزاعها یک جنبهی مهم دیگر هم دارد و آن این است که، این دعوا و نزاعها، انسان را میسازد فقط به شرط این که از این دعواها درس یاد بگیریم و دوباره این اعمال را تکرار نکنیم و اگر دوباره با هم چین با مشکلی روبرو شدیم بدانیم چگونه بدون اینکه دعوایی داشته باشیم مسئله را با گفتگو حل کنیم!
برای اولین مرحله این موضوع یعنی دعوا را از دو جنبه مورد بررسی قرار میدهیم:
مسلما اگر در زمان بحث، دعوا شدت و تندی زیادی نداشته باشد و به آرامی دعوا کنیم و صبر بیشتری به خرج دهیم. آشتی کردن و برقراری دوباره ارتباط راهی سادهتر خواهد بود. اما در جنبهی دوم اگر دعوا شدت بیشتری داشته باشد و به یکدیگر ناسزا بگویم و یا در حین دعوای حتی یکدیگر را بزنیم، این رابطه را به سختی میتوانیم برقرار کنیم و یا حتی زمانی که این رابطه برقرار شد، دیگر آن صمیمت سابق را ندارد و مثل چینی ترک خوردهای میباشد که با یک ضربه کوچک برای همیشه میشکند و فنا میشود... همیشه این موضوع را به هنگام دعوا بخاطر داشته باشید تا حدی جلو بروید که جایی برای بازگشت داشته باشید و به قول ما ایرانیها همهی پلهای پشت سر خود را خراب نکنید که دیگر راهی برای بازگشت نداشته باشید.
اگر هر کسی نقش خود را به درستی انجام دهد و مسئول کارهایی که انجام میدهد باشد ، در اینصورت کشش انسانها به یکدیگر بیشتر میشود و در وحلهی اول از دعوا باید جلوگیری کرد و هر کس نقش خود را ایفا کند تا تقصیر و اشتباه خود را به گردن دیگری نیندازیم، چون معمولا همهی ما ،انسانها از اینکه اشتباه خود را بپذیریم واهمه داریم و عادت کردهایم که فرار کنیم و چه طور و چگونه باید فرار کرد؟ راهش را این گونه ارزیابی میکنیم که باید آن را به گردن دیگری بیاندازیم.
اولین گام برای آشتی کردن این است که بپذیریم همهی انسانها نظرات مختلفی نسبت به یکدیگر دارند و مسلما ما و شخصی که با او نزاع داشتهایم نیز دارای ایدهها و عقاید متفاوتی هستیم و اولین گام این است که این موضوع را بپذیریم و نظرات یکدیگر را حتی متفاوت قبول کنیم و برای صحبتهای یکدیگر ارزش قائل شویم. و مهم تراز اینکه بعد از دعوا به دنبال انتقام جویی نباشیم وبه دنبال این نباشیم که بعد از دعوا با صحبتهای و یا رفتارمان دیگری را تحقیر کنیم و یا اینکه قصد آزار او را داشته باشیم به جای این کارها به تفاهم برسید و با یکدیگر سازش کنید. حالا چند دلیل را با هم بررسی میکنیم تا به جوابی برسیم تا بتوانیم از این ماجراها جلوگیری کنیم:
1. دلایل دعوا و نزاع:
از خودتان علت اصلی دعوا را بپرسید. گاهی وقتها دلایل دعواهای خیلی ساده است اما به دلیل صبر و تامل زیاد بر روی این مسائل تبدیل به مشکلاتی عمیق میشوند. و به نظر غیر قابل حل میشوند. برای همین باید زمانی که به این مشکلات ساده برمیخوریم تازه اول آن است و به جاهای بقرنج نرسیده است آنها را حل کنیم اما چطوری حلشان کنیم؟ با گفتگو، اما گفتگویی بدون هیچ گونه دعوای و قصد و نیت انتقام گرفتن و یا تحقیر طرف مقابل پس با چه نیتی؟ فقط با امید اینکه بتوانیم آن را حل کنیم و به روابط سابق خود با خوبی و خوشی ادامه دهیم.
2. اعتماد و اطمینان به یکدیگر:
آشتی کردن با دیگری، هرگز به این معنا نیست که دیگری شکست خورده است و یا اینکه نظر او کاملا اشتباه بوده است و این شما بودهاید که حرف درست را زدهاید و حق داشتهاید. و هنگامی که قانع شدید که رابطه را ادامه بدهید باید بدانید که او (طرف مقابلتان) را همان جوری که هست قبول کنید تا هنگامی که دوباره همچین موضوعی پیش آمد کرد، دیگر ناراحت نشوید و بدانید که رفتار او همیشه بدین سبک است. و نکتهی دیگر این که همیشه و در رابطهی با هر موضوعی حق با شما نیست. ارتباط با دیگران و افرادی که آنها را دارید مسلما همیشه مهمتر ازآن هستند که در روابط خود به دنبال مقصر بگردید. زیرا اشخاصی که این تیپی هستند، بعد از اینکه مقصر را پیدا کردند مدام عادت دارند به او بگویند که تو اشتباه کردی، تو این کار را انجام دادی و از این مدل صحبتها و خودشان باعث قطع رابطه شان میشوند. و برای بازگشت، و آشتی و مصالحه کردن باید قبول کنیم که یکدیگر را همان طوری که هستیم بپذیریم و هیچ یک از دیگری برتر نیست.
3. از لحاظ روحی خود را برای آشتی آماده کنید و بعد پیش بروید:
اگر احساس میکنید که حتی یک درصد برای مصالحه و سازش آمادگی ندارید به هیچ وجه پیش نروید زیرا ممکن است که صحبتی شود و شما کنترل خود را از دست دهید و اوضاع از اینکه هست بدتر شود برای همین گفته میشود که از لحاظ روحی آمادگی کامل داشته باشید و بعد جلو بروید. شما از خود گذشتگی کنید و علی رغم تمامی هیجانات منفی خود که به نوعی شما را از این کار منع میکند اما باز هم به سمت طرف مقابل خود بروید، و رابطه را ادامه دهید. این کار شما باعث میشود که او از کردهی خود پشیمان شود و ارزش شما را بهتر درک کند. در دعواها به تنهایی پیش نروید و قضاوت پیش از موعد نداشته باشید و مانند نوجوانان پرخاش جو و یکه تاز نباشید. شما باید یک فرقی با نوجوانان داشته باشید.
4. اثر کلمههایی که در روابط استفاده میکنید نقش بسزایی دارد:
صحبت کردن خوب است و اینکه کسی قادر باشد به وسیله صحبت کردن رابطه برقرار کند اما باید در صحبتهای خود دقت کنید و بدانید که چه کلمهای را در کجا به کار ببرید!! راههای زیادی برای برقراری رابطه وجود دارد مثلا: کارهای را که با استفاده از اجزای صورت خود انجام میدهید و یا کارهای که با استفاده از اجزای بدنتان و ژستهای مختلفی که از خود در میآورید انجام دهید. برای مثال با رئیس یا دوستتان دعوایی دارید ولی به دلیل احترام زیادی که برای او قائل هستید و یا مقام بالایی که آن شخص دارد نمیخواهید با او وارد بحث و جدل شوید برای همین هنگامی که او بر میگردد و در واقع شما از دید او خارج هستید و قادر به دیدن شما نیست، برای او شکلک درمیآورید، او این حرکت شما را نمیبیند و حتی روحش نیز از این کار شما خبر ندارد ولی شما به نوعی با این کار خود که برای او شکلک درآوردهاید و یا به او دهن کجی کردهاید و یا هر کار دیگری که با اجزای صورت و یا بدنتان انجام میدهید باعث میشود که از درون احساس خوبی داشته باشید و نیز از همه مهمتر این احساس را دارید که با این کار خود را از درون ارضاء کردهاید.
5. نوع آخر مخصوص دعواهای همسران است، زن و شوهرهایی که با یکدیگر و در زیر یک سقف با هم زندگی میکنند:
همسران با یکدیگر دعوا و نزاع دارند اما دوباره در این جا متذکر میشویم هنگامی که میبینید کار و دعوا دارد بالا میگیرد و به قول ما ایرانیها: "کار دارد به جاهای باریک کشیده میشود" خود را کنار بکشید و اجازه ندهید دعوا بالاتر رود و در همان جا به بحث تان ایست بدهید کار فوقالعاده سخت و مشکلی است اما خشم خود را پنهان کنید و اجازه ندهید که همسرتان متوجه شود شما هنوز ناراحت و عصبانی هستید تا او هم مصمم شود و دعوا و نزاع را به پایان برسانید. هنگامی که گفتگویتان به دعوا رسید این نکته را به یاد داشته باشید که ادامهی این گفتگو فایدهای ندارد و هر لحظه موقعیت و حریمهای که در زندگی مشترک بین همسران وجود دارد را به مخاطره میاندازد. به همسر خود نشان دهید علی رغم تمام اشتباهاتی که ممکن است انجام دهد باز هم او را دوست دارید. این روشی است برای اینکه به او بگویم که واقعا قصد آشتی کردن داریم.
کلمات ارزشمند ترین
♦ سازنده ترین کلمه" گذشت" است... آن را تمرین کن
♦ پر معنی ترین کلمه" ما" است...آن را بکار ببند.
♦ عمیق ترین کلمه "عشق" است... به آن ارج بنه.
♦ بی رحم ترین کلمه" تنفر" است...از بین ببرش.
♦ سرکش ترین کلمه" هوس" است...بآ آن بازی نکن.
♦ خود خواهانه ترین کلمه" من" است...از ان حذر کن.
♦ ناپایدارترین کلمه "خشم" است...ان را فرو ببر.
♦ بازدارترین کلمه "ترس"است...با آن مقابله کن.
♦ با نشاط ترین کلمه "کار"است... به آن بپرداز.
♦ پوچ ترین کلمه "طمع"است... آن را بکش.
♦ سازنده ترین کلمه "صبر"است... برای داشتنش دعا کن.
♦ روشن ترین کلمه "امید" است... به آن امیدوار باش.
♦ ضعیف ترین کلمه "حسرت"است... آن را نخور.
♦ تواناترین کلمه "دانش"است... آن را فراگیر.
♦ محکم ترین کلمه "پشتکار"است...آن را داشته باش.
♦ سمی ترین کلمه "غرور"است... بشکنش.
♦ سست ترین کلمه "شانس"است... به امید آن نباش.
♦ شایع ترین کلمه "شهرت"است... دنبالش نرو.
♦ لطیف ترین کلمه "لبخند"است...آن را حفظ کن.
♦ حسرت انگیز ترین کلمه "حسادت"است... از آن فاصله بگیر.
♦ ضروری ترین کلمه "تفاهم"است... آن را ایجاد کن.
♦ سالم ترین کلمه "سلامتی"است... به آن اهمیت بده.
♦ اصلی ترین کلمه "اطمینان"است... به آن اعتماد کن.
♦ بی احساس ترین کلمه "بی تفاوتی"است... مراقب آن باش.
♦ دوستانه ترین کلمه "رفاقت"است... از آن سوءاستفاده نکن.
♦ زیباترین کلمه "راستی"است... با ان روراست باش.
♦ زشت ترین کلمه "دورویی"است... یک رنگ باش.
♦ ویرانگرترین کلمه "تمسخر"است... دوست داری با تو چنین کنند؟
♦ موقرترین کلمه "احترام"است... برایش ارزش قایل شو.
♦ آرام ترین کلمه "آرامش"است... به آن برس.
♦ عاقلانه ترین کلمه "احتیاط"است... حواست را جمع کن.
♦ دست و پاگیرترین کلمه "محدودیت"است...
اجازه نده مانع پیشرفتت بشود.
♦ سخت ترین کلمه "غیرممکن"است... وجود ندارد.
♦ مخرب ترین کلمه "شتابزدگی"است...مواظب پلهای پشت سرت باش.
♦ تاریک ترین کلمه "نادانی"است...آن را با نور علم روشن کن.
♦ کشنده ترین کلمه "اضطراب"است...آن را نادیده بگیر.
♦ صبورترین کلمه "انتظار"است... منتظرش باش.
♦ بی ارزش ترین کلمه "انتقام"است... بگذاروبگذر.
♦ ارزشمندترین کلمه "بخشش"است... سعی خود را بکن.
♦ قشنگ ترین کلمه "خوشروئی"آست... راز زیبائی در آن نهفته است.
♦ تمیزترین کلمه "پاکیزگی"است... اصلا سخت نیست.
♦ رساترین کلمه "وفاداری"است... سر عهدت بمان.
♦ تنهاترین کلمه "گوشه گیری"است...
بدان که همیشه جمع بهتر از فرد بوده.
♦ محرک ترین کلمه "هدفمندی"است...
زندگی بدون هدف روی آب است.
.... و هدفمندترین کلمه "موفقیت"است... پس پیش به سوی آن.
ترمیم دل شکسته
گاهی اوقات التیام زخم خیلی طول می کشد. آنقدر که فرصت زندگی را از شما می
گیرد.
گاهی زخم بد جوش می خورد. جای زخم دردناک می ماند و نمی توانی یک رابطه خوب
را تجربه کنی. گند می زنی به رابطه ها. یکی پس از دیگری.
وقتی رابطه ای تمام می شود، به قلب تان کمک کنید که زودتر زخمش را ترمیم کند.
مطالب زیر توصیه های مفیدی برای ترمیم دل شکسته است:
به خودتان اجازه بدهید حالتان بد باشد. وانمود نکنید همه چیز خوب و آرام و
مرتب است و شما اهمیتی به رابطه تان نمی دادید. نقش زن شکست ناپذیر را بازی
نکنید.
سه تا شش ماه هر ارتباط جدید ممنوع! حتی چت کردن، لاس زدن، ووو... به خودتان
فرصت بدهید که از نظر روحی متعادل شوید. در غیر این صورت سر از رابطه ای در
می آورید که مناسب شما نیست و سرخورده می شوید.
ماه اول روزی یک ساعت برای عزیزی که از زندگی تان خارج شده است، سوگواری
کنید. عکسهایش را تماشا کنید، هدیه هایش را لمس کنید. به خاطره های خوبتان
فکر کنید. دلتان برای خودتان بسوزد. اشک بریزید. گریه کنید. روزی یک ساعت
عزاداری کنید. به طور مثال با خودتان قرار بگذارید از ساعت پنج تا شش بعداز
ظهر وقت ماتم گرفتن است. این یک ساعت برای التیام غمتان ضروری است. نگذارید
غصه در روحتان انباشته شوید. با رابطه های سطحی، تفریحات توخالی و ادای بی
خیالی درآوردن، اندوه را در وجودتان به عقده تبدیل نکنید.
اگر عصبانی هستید، این یک ساعت را صرف فحش دادن به او بکنید. اگر ممکن است
داد بزنید، هوار بکشید. اگر ممکن نیست فریاد بزنید، پس بنویسید. هرچه از
فکرتان می گذرد، بنویسید. فحش بدهید، از آن فحشهای آب نکشیده. لازم نیست
منطقی باشید. همه حقها را به خودتان بدهید. همه کاسه ها را به سر دیگران
بشکنید. چیزی که مهم است خالی کردن خودتان است. خشم را درون خود نگه ندارید.
آن را به کلام تبدیل کنید. درددل کردن با دیگران کمک نمی کند. چون یا شما را
سرزنش می کنند یا داستان را نمی دانند و بیخودی اظهار نظر می کنند و حرصتان
می دهند. دیگران باری از دوشتان برنمی دارند. البته مشاور حرفه ای خوب بسیار
کمک کننده است. متاسفانه ما عادت نداریم به موقع به مشاور مراجعه کنیم.
یک ماهی که اندووه و خشم خود را تخلیه کردید، نوبت وداع است. هرچه خاطره او
را زنده می کند، دور بریزید. آتش بزنید، بسوزانید.
دو تا چهارماه آینده از خودتان مراقبت کنید. خوب غذا بخورید. خوب لباس
بپوشید. لباس جدید بخرید. هر روز نیم ساعتی به کودک درون خود حال بدهید. برای
خودتان بستنی بخرید، خود را به سینما مهمان کنید. با خودتان خلوت کنید و شاد
باشید. یاد بگیرید تنهایی شاد باشید و تفریح کنید.
التیام زخم عشق زمان می برد. عجله نداشته باشید.
اگر دوران پس از طلاق را طی می کنید، ضربه بسیار سنگین تری به شما وارد شده
است. لازم است دست کم دوسال وارد هیچ رابطه ای با جنس مخالف نشوید. شش ماهی
را صرف تخلیه خشم و اندوه کنید. حتما به مشاور حرفه ای مراجعه کنید. به
خودتان کمک کنید تا این دوره دشوار را، به سلامت طی کنید. زندگی ادامه دارد
با یا بدون شما. از اتوبوس زندگی پیاده نشوید. زندگی هدیه ای است که خداوند
به شما ارزانی داشته است. از آن بهره ببرید. از زمانی که در اختیارتان گذاشته
شده است، برای لذت خود و بهبود زندگی سایر موجودات زنده استفاده کنید. دو
سالی که من پیشنهاد می کنم صرف خودتان کنید پس از طلاق رسمی و قانونی شروع می
شود. زمان آن را از وقت زمان طلاق عاطفی حساب نکنید.
اگر دوران پس از طلاق بدرستی مدیریت نشود، دو حالت پیش خواهد آمد:
حالت اول این است که همیشه از مردان دوری خواهید کرد. زندگی را صرف کار سخت
یا فداکاری غیر ضروری برای فرزندتان خواهید کرد. اگر کودکتان را محور اصلی
زندگی خود قرار دهید و پشت او پنهان شوید، هم خود و هم او را از زندگی
زناشویی طبیعی و سالم محروم خواهید کرد. او را وابسته و ناتوان بار خواهید
آورد و انسان غیر مسئولی به جامعه تحویل خواهید داد.
حالت دوم این است که درگیر روابط سطحی و متعدد خواهید شد و هرگز از لذت عشقی
دوطرفه و پایدار بهره مند نخواهید شد.
دعا کنید که او .........
براي آنان که نمي توانند ببخشند...
هرگز به گذشته اجازه ندهيد که مانع لذت بردن شما از زندگي پرهيجان کنوني شود. آيا مي دانيد که به ازاي اين کار چه چيزي را به دست مي آوريد؟ هيچ چيز، مگر بار سنگين مشکلاتي که بر دوش ميکشيد.
بخشيدن همواره کليد پيش رفتن در آينده توام با موفقيت است. از اين روست که از بخشيدن به عنوان جاده اي براي رسيدن به روشن بيني و بصيرت ياد مي کنند. وقتي خودتان يا کساني را که به شما آسيب رسانده اند ، مي بخشيد ، مي توانيد از شر انگاره هاي منفي که بارها و بارها راه تان را سد کرده اند خلاص شويد. از همه مهم تر اين که سرانجام مي توانيد خود را از بند خاطرات ناراحت کننده رها سازيد. در حال زندگي کنيد
، بر روي سودمندي هايي که حاصل رخداد يک حادثه بد است تصريح کنيد ، و به خود واقعي و اصيل تان حتي بيشتر از ديروز عشق بورزيد. مطمئنا از عهده انجام اين مهم برخواهيد آمد.
لختي به جملات زير بينديشيد ، تکرارشان کنيد و معجزه تاثير کلام تان را به چشم دل ببينيد.
اگر رويکرد منفي داريد
امروز با جانبداري از يک آرمان تازه، کانون توجه خويش را تغيير مي دهم. من سفير مثبت انديشي هستم. هر کجا مي روم، سلامتي، عشق و شادي را مي پراکنم. دوست دارم شاهد باشم که چگونه کلام مثبت من، نگرش هاي منفي ديگران را زايل مي کند. انرژي مثبت درون من به واسطه خويشتن تجلي دوباره مي يابد. و نگرش هاي مثبتم در درونم عميقا نهادينه شده اند. بابت هر کلام مثبتي که بر لبانم جاري مي شود ، پاداشي دريافت خواهم کرد.
اگر نمي توانيد گذشته را رها کنيد
امروز تمامي خاطرات ناراحت کننده ام را از اعماق وجود بيرون مي کشم و در سبدي قرار مي دهم. تمامي دردها، عصبانيت ها، کينه ها و دلخوري هايم را در اين سبد جاي مي دهم.
فرشته اي با من است که اين سبد را از من مي گيرد و با خود به دوردست ترين کاينات مي برد و به انرژي هاي مثبت تبديل مي کند. مي دانم که همين امروز اين سبد در دستانم جاي مي گيرد. من تمامي اطرافيانم را مي بخشم و از يگانه خالق کاينات مي خواهم ياري ام بدهد تا بتوانم بخشيدن را سرلوحه زندگي ام قرار بدهم.
اگر اطرافيان فرصت شکوفا شدن را از شما سلب مي کنند
مي توانم صرف نظر از جو حاکم بر زندگي ام شکوفا شوم زيرا هر روز به لحاظ معنوي رشد مي کنم. امروز به اين موضوع مي انديشم که چگونه به رغم جريانات پيرامون، چنين زيبا شکوفا شده ام. به خواست خدا هر روز بالا و بالاتر مي روم و با اين کار شادي را هر چه بيشتر مهمان خانه دلم مي کنم، و مي دانم که در عرصه رشد معنوي از جايگاهي بس محکم برخوردار شده ام.
مي بينم که اعضاي خانواده ام به رغم اختلاف هاي بي شمار، يکديگر را دوست دارند و نيز مي دانم که هر کدام از آن ها ديگري را در اين سفر سخت و توان فرسا ياري مي رسانند.
اگر گرفتار دعواهاي خانوادگي مستمر هستيد
من در چرخه توليد انرژي منفي، به انتخاب خويش يک نظاره گر هستم، نه يک شرکت کننده. با توسل به کمک هاي آسماني، در مسير برطرف شدن مشکلات خانواده ام گام بر مي دارم و روند خاتمه بخشيدن به معضلات پيش روي آن ها را تسهيل مي کنم. مي بينم که اعضاي خانواده ام به رغم اختلاف هاي بي شمار، يکديگر را دوست دارند و نيز مي دانم که هر کدام از آن ها ديگري را در اين سفر سخت و توان فرسا ياري مي رسانند. هر واژه اي که از سر مهر و مثبت انديشي درباره خانواده ام بر لبانم جاري مي شود ، ديگران را بيشتر و بيشتر شفا مي بخشد.
اگر بخشيدن براي تان دشوار است
من مي بخشم زيرا در ابراز شفقت و دلسوزي نسبت به ديگران توانا هستم. با بخشيدن، اين جريان را از حوزه انرژي ام خارج کرده و احساس فراغ بالي و شادماني فراوان مي کنم.
من مي بخشم زيرا مي توانم به خويشتن برترم دست يافته و خود را از هر غم و اندوهي رها و رهاتر سازم. آن هنگام که مي بخشم، شادي ام حد و مرزي ندارد. آن هنگام که مي بخشم، آسودگي و آرامش بيشتري را احساس مي کنم.
اگر پشيماني به وجودتان چنگ انداخته است
زندگي سفري پرپيچ و خم و نامشخص است. چون همواره در حال گذر از جاده هاي هزار توي زندگي هستم، پس نمي توانم مدام نگاهي به گذشته انداخته يا گذشته ام را بار ديگر سبک و سنگين کنم. با ديگران ارتباط برقرار کرده و پندهاي بسياري مي آموزم. در زندگي هيچ چيز نابخشودني نيست. مي دانم که تيمار از دل شکسته ام مانع از بودن تمام وقت در کنار ديگران است با وجود اين، کاينات را شکر مي گويم که فرصتي ديگر در اختيارم قرار داده است تا به واسطه شناخت ديگران بتوانم روح و روان خويشتن را پرورش دهم. من از فراز اين تجربه نيز راحت مي گذرم.
همان طور که به استعدادهاي دروني ام عشق مي ورزم، کاستي هايم را نيز دوست مي دارم
زيرا همين ها هستند که از من انساني دوست داشتني ساخته اند.
اگر الگوهاي هم چنان در زندگي تان تکرار مي شوند
من همچنان به تجربه کردن برخي حوادث در زندگي ام ادامه مي دهم زيرا از اين حوادث عميقا درس زندگي نياموخته ام. من خود را متعهد کرده ام که رفتار، رويکرد و افکار منفي ام را تغيير بدهم. از اشتباهات گذشت درس عبرت مي گيرم. زندگي يک روند خودآموز است. من نيز فردي نکته بين، تيزهوش و ژرف انديش هستم. در رفتار ديگران دقيق مي شوم و آن ها را سرمشق خويش قرار مي دهم. همان طور که به استعدادهاي دروني ام عشق مي ورزم، کاستي هايم را نيز دوست مي دارم زيرا همين ها هستند که از من انساني دوست داشتني ساخته اند.
خودخواهی و راهکارهای آن
در واقع فرد خودشیفته همه خوبی ها را برای خودش می خواهد و با بدی ها نیز تا زمانی
که به ضررش نباشد کنار می آید. اما زمانی که جایگاه وی به هر دلیلی به خطر بیفتد،
دنیای ذهنی وی همان ویژگی ها و خصلت ها را طور دیگری تعبیر می کند.
تیپ های شخصیتی و خودخواهی
انسان ها تیپ های شخصیتی متفاوتی دارند. شخصیت خودشیفته، شخصیتی است که خود را
بالاتر از دیگران و ستودنی می داند و خود را محور محیط پیرامون و دنیا می پندارد.
شخصیت خودشیفته نماد بارز انسان خودخواه است، چنین افرادی از دوران کودکی چنان بار
آمده اند که گویی همه چیز باید حول محور آن ها بچرخد و اگر غیر از این باشد، اتفاق
ناخوشایندی افتاده است. چنین افرادی ممکن است از سوی نزدیکان و خانواده با همین
خصوصیات پذیرفته شوند اما در تعاملات اجتماعی قطعا با مشکلات زیادی روبه رو می شوند
که چون قدرت پذیرش آن را ندارند و از آن تحت عنوان بی عدالتی یاد می کنند.
در واقع فرد خودشیفته همه خوبی ها را برای خودش می خواهد و با بدی ها نیز تا زمانی
که به ضررش نباشد کنار می آید. اما زمانی که جایگاه وی به هر دلیلی به خطر بیفتد،
دنیای ذهنی وی همان ویژگی ها و خصلت ها را طور دیگری تعبیر می کند. از سوی دیگر
دوست داشتن خود بخشی از توان و ظرفیت روانی همه انسان هاست که بدون آن نمی توانند
ادامه حیات دهند.
تعاملات انسان در زندگی پیچیده امروزی باعث شده است که نحوه نگرش به خود متحول شود،
زندگی مدرن، عناصر و ابزارهایی را به انسان تحمیل کرده است که مستقیم و غیر مستقیم
روابط خود را با دیگران تحت تأثیر قرار می دهد؛ در این فرآیند انسان برای حفظ منافع
خود، دفع خطر، رفع احساس تهدید و ایجاد پناهگاه امن، گویی راه دیگری جز فربه کردن
حس خودخواهی پیدا نکرده است. به عبارت دیگر فرد برای پیگیری اهداف و اغراض خود به
خودخواهی دامن می زند.
نکته این جاست که مرز خود دوستی با خودخواهی از چگونگی تعاملات اجتماعی فرد مشخص می
شود. عملکرد فرد خودخواه باعث ایجاد ترس، تهدید یا آزار یا پایمال شدن حقوق دیگران
می شود و باید مانع از رشد آن شد. در مقابل عملکرد فردی که خود را دوست دارد باعث
رشد و شکوفایی روانی، اجتماعی و فردی می شود بدون این که مانعی سر راه دیگران ایجاد
کند و این ویژگی پذیرفته شده است.
راهکارها
در ادامه مطلب به چند راهکار که در غلبه بر خودخواهی تاثیر دارد، اشاره می کنیم.
1 - بپذیرید که خودخواه هستید زیرا اگر این اولین قدم را طی نکنید برای روبه روشدن
با آن به آمادگی کامل نرسیده اید. این گام بسیار دشوار است و صداقت زیادی می طلبد.
لازم است چند روز به رفتار و حرکات خود بیندیشید و رفتارهای خودخواهانه را تشخیص
دهید.
2 - بپذیرید که بعضی خصوصیات شما ناپسند است. همه ما از ناراحتی و رنج کشیدن دوری
می کنیم، البته می توان همچنان خودخواهانه زندگی کرد اما برای رشد و تکامل باید
سختی کشید.
3 - یاد بگیرید که تا نبخشید نمی توانید خودخواهی را از خود دور کنید. بخشنده باشید
و بدون داشتن توقع، نیکی کنید. ممکن است احساس کنید مورد ظلم واقع شده اید اما باید
بدانید انسان فطرتا بخشنده است و هر قدر انسان ببخشد، عملکرد او به انسانیت نزدیک
تر می شود. بنابراین در لحظات حساس و دشوار زندگی، تصمیمات درست بگیرید.
4 - در برابر خودخواهی دیگران صبور باشید. ممکن است در راه مبارزه با خودخواهی تنها
باشید و اطرافیان همچنان خودخواهانه به زندگی ادامه دهند. با آن ها صبور باشید و از
رفتارهای آنان، عمق زشتی خودخواهی را دریابید.
در صورتی که وابستگی کودکتان به شما خیلی زیاد است،
لحظه ای از شما جدا نمی شود و اصرار دارد
نزد شما بخوابد و...،................
برای کم کردن این وابستگی چه باید کرد ؟
لطفا نظرتان را بفرمایید
18 روش برای آن که بهتر فکر کنید
بیشتر آدم ها فقط برای روزشان برنامه ریزی می كنند. متفكران برای برنامه ریزی هفته،
ماه و اهداف بلندمدت شان وقت می گذارند و بعد آن را دنبال می كنند.
1 - فكر كردن یك نظم است
اگر می خواهید در آن بهتر شوید، باید روی آن كار كنید. می توانید برای برنامه ریزی
فكر كردن تان وقت بگذارید مثلا هر دو هفته یك بار یك نصفه روز، هر یك ماه یك روز
كامل و هر سال یك تا دو روز كامل.
2 - ببینید انرژی تان را باید كجا متمركز كنید و بعد از قانون 20/80 استفاده كنید
80 درصد از انرژی تان را به 20 درصد از مهم ترین فعالیت هایتان اختصاص دهید. یادتان
باشد كه نمی توانید در آن واحد همه جا باشید، همه را بشناسید و همه كاری انجام
دهید. و از انجام همزمان چند كار اجتناب كنید: ممكن است كارایی شما را به 40 درصد
برساند.
3 - افراد موفق خود را در معرض ایده ها و آدم های مختلف قرار می دهند
آنها سعی می كنند بیشتر وقت شان را با كسانی بگذرانند كه آنها را به چالش می كشند.
4 - ایده داشتن یك چیز است، دنبال كردن آن چیزی دیگر
ایده ها تاریخ مصرف كوتاهی دارند. باید قبل از اینكه تاریخ انقضای آنها فرا برسد،
آنها را عملی كنید.
5 - افكار برای ایجاد شدن نیاز به زمان دارند
اولین چیزی را كه به ذهن تان می رسد انجام ندهید. آخرین باری را كه ساعت دو صبح یك
فكر عالی به سرتان زد و وقتی صبح از خواب بیدار شدید به نظرتان احمقانه می رسید، به
خاطر دارید؟ افكار تا زمانی كه ماده دارند باید شكل داده شوند و باید مورد بازجویی
و سوال قرار گیرند.
6 - افراد باهوش با افراد باهوش دیگر همفكری می كنند
فكر كردن با دیگران نتایج بهتری در برخواهد داشت. مثل این است كه به خودتان یك راه
میان بر بدهید. به همین خاطر است كه جلسات توفان مغزی تا این اندازه موثر هستند.
7 - تفكر عامه پسند را رد كنید
خیلی از آدم ها وارد عمل می شوند با امید اینكه به فكر بقیه خوب برسند. برای اینكه
از وضعیت خارج شوید باید اول با احساس ناراحتی كردن كنار بیایید. همچنین به خاطر
داشته باشید كه همین الان آدم های دیگری هستند كه سعی دارند برای خودشان فكر كنند و
آنها هستند كه موفق اند.
8 - بهترین متفكران از قبل برنامه می ریزند، درحالی كه برای افكار ناگهانی نیز جا
می گذارند
وقتی با استراتژی وارد عمل شوید، احتمال خطا پایین می آید. داشتن افكار مبهم از
این كه كجا هستید و دوست دارید چه كاری انجام دهید، شما را به هیچ جا نمی رساند.
9 - كلیدهای استراتژیك متفكر خوب بودن :
1 . موضوع را خرد كنید.
2 . بپرسید چرا این مشكل باید حل شود.
3 . موارد كلیدی را مشخص كنید.
4 . منابع تان را مرور كنید.
5 . افراد مناسب را در جای مناسب قرار دهید. هنری فورد می گوید، «هیچ چیز سخت نیست،
اگر آن را به اجزای كوچك تر تقسیم كنید.»
10 - برای متفاوت فكر كردن، باید كارهای مختلفی انجام دهید
راه های جدیدی برای انجام كارتان پیدا كنید، با آدم های جدید آشنا شوید، حتی كتاب
هایی را بخوانید كه فكر می كنید خسته كننده هستند. رمز كار این است كه با ایده ها و
سبك های زندگی جدید آشنا شوید.
11 - برای تقدیر از ایده های دیگران، باید به ایده های دیگر احترام بگذارید
نمی توانید فكر كنید كه همیشه حق با شماست. باید به نظرات دیگر هم فرصت دهید.
12 - برای هر روزتان و زمان هایی كه افراد دیگر را ملاقات می كنید، برنامه و موضوع
داشته باشید
بیشتر آدم ها فقط برای روزشان برنامه ریزی می كنند. متفكران برای برنامه ریزی هفته،
ماه و اهداف بلندمدت شان وقت می گذارند و بعد آن را دنبال می كنند. همچنین بدون
موضوعی برای حرف زدن وارد جلسات، میهمانی ها و قرارهای ملاقات نمی شوند. قبل از
اینكه وارد چنین موقعیت هایی شوند، تصمیم می گیرند كه از آدم ها یاد بگیرند.
13 - تفكر انعكاسی در مهارت های تصمیم گیری تان به شما رویكرد و اعتمادبه نفس می
دهد
اگر تفكر انعكاسی نداشته باشید، بیشتر از آنچه كه فكر می كنید، شما را عقب می كشد.
14 - به حرف های منفی كه با خودتان می زنید غلبه كنید
برنده ها با عباراتی مثل «من می توانم» حرف می زنند.
15 - افراد باهوش محدودیت ها را نمی بینند
آنها امكانات را می بینند. سام ایوینگ قهرمان سابق بیسبال می گوید، « هیچ چیز شرم
آورتر از این نیست كه ببینید كسی كاری را انجام می دهد كه شما می گفتید غیرممكن
است. »
16 - افراد خلاق خود را وقف ایده ها می كنند
آنها ابهامات را در آغوش می گیرند و از شكست نمی ترسند و با افراد خلاق دیگر نشست و
برخاست می كنند.
17 - افراد خوشبین نمی توانند متفكرانی واقع بین باشند
داشتن رویكرد واقع بینی به شما این امكان را می دهد آنقدر به یك مشكل نزدیك شوید كه
بتوانید آن را بشكافید. روبه رو شدن با عواقب احتمالی هم به شما كمك می كند
كارآمدتر باشید و به شما اعتبار بیشتر می دهد.
برای اینكه متفكری واقع بین تر باشید، باید:
1 . از واقعیت تقدیر كنید.
2 . كارتان را انجام دهید و واقعیات را به دست آورید.
3 . نقاط مثبت و منفی آن را بسنجید.
4 . بدترین حالت ممكن را در نظر بگیرید.
5 . تفكرتان را با منابع تان هم طراز كنید.
18 - خیلی مهم است كه آخر روز به یاد بیاورید كه می توانید طرز فكرتان را عوض كنید
اینكه یاد بگیرید چطور در فكر كردن استاد شوید باعث می شود تفكری پربازده داشته
باشید. اگر بتوانید این خصوصیت را در خود ایجاد كنید طوری كه به عادت همیشگی تان
تبدیل شود، تمام طول زندگی فردی موفق خواهید شد.
مریم ولیزاده جوانان گروه هستم مدیرعامل شرکت و دانشجو مدیریت خانواده و روانشناسی .................